در شب قدر چه کنیم!
ماه مبارک رمضان اشرف و سید و سرآمد ماه های سال است .
شب قدر همانند نگینی درخشان و تابان در میان صندوقچه سنگ های قیمیتی و با ارزش است .
انسان با ایمان و خداجو زیرک است و قدر فرصت های ناب پیش آمده را به خوبی می داند . او نیک می داند که « آب رفته به جوی بر نمی گردد » . او می داند که فرصت ها هم چون ابر گذران هستند و تنها دمی با ما هم نشین خواهند بود و پس از آن ما می مانیم و غم و حسرت جدایی .
باید شب قدر را قدر بدانیم و از آن به بهترین صورت بهره بریم .
شب قدر تنها یک شب است که اگر قدر آن را نداشته و آن را به آسانی از کف دهیم باید تا یک سال دیگر چشم انتظار بمانیم و تازه معلوم نیست که اجل به ما فرصت دوباره می دهد یا خیر . گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت.
برای درک هر چه بیشتر فضلیت این شب عزیز ، کارها و اعمالی به خدا جویان سفارش شده است تا در پر تو آن ها بتوان هر چه بیش تر کرم و لطف و احسان خدا را نصیب خود ساخت .
سخن درباره اعمال شب قدر بسیار است اما این سوال به ذهن هر کس خطور می کند که راستی بهترین و برترین کار در شب قدر چیست؟
به واسطه چه کار و عبادتی می توانیم در این شب خود را بیش تر به خالق خویش نزدیکتر نماییم ؟ برترین و بهترین کار و عبادت در شب قدر تفکر است !
امام رضا علیه السلام در کلامی والا این گونه می فرمایند :
لیس العبادة کثرة و الصوم ، انما العبادة التفکر فی امر الله .
عبادت ، به بسیاری نماز و روزه نیست . بلکه عبادت ، اندیشیدن در کار خداست . ( 1 )
پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله درباره ارزش اندیشیدن می فرماید :
لاعبادة کالتفکر . هیچ عبادتی مانند تفکر نیست . ( 2 )
در هیچ آیین و مکتبی هم چون آیین برتر و پیشروی اسلام به تفکر و اندیشیدن سفارش نشده است .
آن قدر تفکر و دمی با خود خلوت نمودن نزد خدا ارزش دارد که در روایات ما تفکر برتر از عبادت بیان شده است .
پیامبر خدا در این راستا می فرماید : فکرة ساعة خیر من عبادة سنته . ساعتی اندیشه کردن، بهتر از یک سال عبادت است . ( 3 )
راوی می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم : یک ساعت اندیشیدن بهتر از یک شب عبادت کردن است؟ حضرت فرمود: آری .رسول خدا فرموده است : ساعتی اندیشیدن بهتر است از شبی را به عبادت گذراندن.
عرض کردم : چگونه باید اندیشید ؟ فرمود : بر خانه های ویران بگذرد و بگوید : کجایند سازندگان شما ؟ ! کجایند ساکنان شما ؟ ! چه شده است که سخن نمی گویید ؟ ! ( 4 )
امیر المومنی علی بن ابی طالب علیه السلام آن امام مظلوم و مقتدای مظلومان جهان در سحرگاه رمضان به دست سنگدلی شقاوتمند شربت شهادت نوشید . قاتل آن حضرت خود را مسلمان می نامید و اهل دعا و نماز و قرآن بود !
ابن ملجم ملعون اگر اهل تفکر و اندیشیدن بود و در گوشه ای خلوت با خود خلوت می نمود و به اعمال و کارها و افکار زشت و ناپسند خود می اندیشید و به سر انجام عمل وحشیان و جنایتکارانه خود فکر می کرد ، بعید نبود که رستگار می شد .
در کربلا در روز پر بلای عاشورا در آن حادثه تلخ و جانسوز و جانگذار تنها حر بن یزید ریاحی بود که سخن حق امام را شنید و سعادتمند شد . او اگر توانست بر ابلیس رجیم و هوای نفس غلبه کند و از یاران سید شهدا شود به دلیل تفکر بر روی کار زشت و ناپسندش و سر انجامش بود !
او با خود اندیشید که آیا این دنیای فانی زود گذر که معلوم نیست جند صباحی دیگر در آن به سر برم یا نه، ارزش دوزخی شدن و گرفتار خسران ابدی شدن را دارد ؟
اگر دیگران هم که به پیکار نابرابر و نامردانه با فرزند پاک رسول اکرم بر خواسته بودند ، در گوشه ای به دور از هیاهوی دنیا با خود دمی خلوت می نمودند و خوب به گناه بزرگ و نابخشودنی و سرانجام خود می اندیشیدند بعید نبود که هم چون حر، آزاد از بند نفس می شدند و یا میدان پیکار ار رها می کردند و دستشان را به خون ثارالله آغشته نمی ساختند .
اگر در جامعه می بینم مردمانی را که با وجود نماز خواندن ، قرآن تلاوت نمودن ، اهل مسجد بودن باز گرد گناه می گردند تنها دلیلش این است که آنان اهل تفکر و اندیشه نیستند .
اگر کم نیستند جوانانی که در روزگار ما دل به ابلیس سپرده اند و از این دل سپاری شاد و مسرورند تنها به این خاطر است که به کار ها و اعمال زشت و ناپسند خویش و سر انجام تلخ آن ها فکر نمی کنند !
مگر می شود کسی بیندیشد و پی به زیان های فراوان بد حجابی و عریان گری نبرد ؟ !
مگر می شود جوانی دمی فکر کند و نفهمد که مواد مخدر او را از هستی ساقط می کند ؟ !
تمام مصایب و بلا هایی که بر سر انسان فرود می آید تنها به این دلیل است که او نمی خواهد از قدرت بی انتهای اندیشه اش استفاده برد .
در شب قدر شایسته است در کنار عبادات زمانی را برای تفکر بر کارها و رفتار و کردارمان در این یک سالی که گدشت اختصاص دهیم .
روز ها فکر من این است و به شبها سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم ؟
بیندیشم که من کیستم ، از کجا آمده ام ، به کجا خواهم رفت ، در این میان چه باید کرد، از چه کارهایی باید دوری نمود، کدام کارها و رفتارم ناپسند بوده که باید آن ها را تغییر دهم و...؟
شب قدر شبی است پر رمز و راز که اگر به درستی در آن به تفکر پردازیم ، بی شک قدر خود را خواهیم دریافت و انسانی که پی به ارزش و جایگاه و عظمت خود در درگاه هستی برد هرگز لوح دلش را به گناه آلوده نخواهد ساخت .
اگر بندیشم خواهم دریافت که من کسی هستم که ابلیس شش هزار سال عبادت کرده به خاطر سجده نکردن به من از در گاه خدا رانده شده ! آیا حیف از من نیست که بنده شیطال شوم و طوق بنده گی خدا را از گردنم باز کنم ؟
پی نوشت:
1-میزان الحکمه/ج9/ص231/ح16385
2-تحف العقول/ص12
3-میزان الحکمه/ج9/ص231/ح16387
4- میزان الحکمه/ج9/ص232/ح16390
مهدی صدری
منابع:
1-میزان الحکمه/محمدی ری شهری /دارالحدیث/قم/87
2-تحف العقول/ترجمه حسن زاده/آل علی/قم/88